setarehha



پیش تولید فیلم سینمایی "اشباح" تازه ترین فیلم داریوش مهرجویی همچنان ادامه دارد. فیلمی که آنطور که مهرجویی گفته فیلمنامه اش را به تنهایی نوشته و این روزها در حال انتخاب بازیگر برای حضور در آن است.مهرجویی تا کنون با بازیگران زیادی برای حضور در اشباح صحبت کرده و برای یکی از نقش های اصلی این فیلم با هدیه تهرانی و لیلا حاتمی مذاکراتی انجام داد اما نهایتا با طناز طباطبایی برای حضور در این نقش به توافق رسید. بدین ترتیب طباطبایی بعد از نقش کوتاهش در نارنجی پوش در فیلم تازه داریوش مهرجویی در یکی از نقش های اصلی جلوی دوربین می رود. اشباح به تهیه کنندگی مشترک مهرجویی و جهانگیر کوثری ساخته می شود و هنوز زمان دقیق کلید خوردن آن و وضعیت حضورش در جشنواره فجر مشخص نیست.

توضیح تکمیلی: داریوش مهرجویی امروز توضیح داد که خبر مذاکره اش با طناز طباطبایی صحت دارد، اما قرار نیست این بازیگر جایگزین هدیه تهرانی بشود.

اTANAZ5


رضا میرکریمی فیلم آینده اش را با محوریت شهید حاج ابراهیم همت، تابستان سال آینده می سازد.

طبق اعلام جلیل شعبانی مدیر اجرایی پروژه ی فیلم آینده رضا میرکریمی؛ داستان این فیلم به مراحل پایانی عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر با محوریت سردار شهید حاج ابراهیم همت می پردازد.

به گفته ی او؛ تحقیقات این فیلم از یک سال پیش آغاز شده است و محمدرضا گوهری از اوایل مرداد ماه نگارش فیلمنامه آن را آغاز کرده است.

پیش بینی می شود ، پیش تولید این فیلم که محصول انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس است از آذر ماه سال جاری آغاز شود و پس از طراحی دکور و صحنه در تابستان 93 فیلمبرداری اش آغاز شود.

به گزارش ایسنا، رضا میرکریمی این روزها مشغول فیلمبرداری فیلم جدیدش <<امروز>> با مضمون اجتماعی در تهران است.


http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/0712/28.3/126710_635071630023326441_m.jpg

علی سرتیپی گفت: فیلم سینمایی <<گذشته>> قرار است از امروز در سینماهای کشور اکران شود.

علی سرتیپی، مدیرعامل فیلمیران و پخش کننده فیلم سینمایی <<گذشته>>، گفت: این فیلم به کارگردانی اصغرفرهادی از امروز ، چهارشنبه 29 خرداد، در سینماهای تهران اکران می شود.

وی ادامه داد: در تلاش هستیم تا اصغر فرهادی به ایران بیاید و اکرانی خصوصی با حضور ایشان، هنرمندان ،خبرنگاران و اصحاب رسانه داشته باشیم.

مدیرعامل فیلمیران درباره سینماهای نمایش دهنده فیلم سینمایی <<گذشته>> گفت: این فیلم در سینماهای آفریقا، آزادی، فرهنگ، پردیس ملت، پردیس شکوفه، پردیس زندگی، ایران، اریکه ایرانیان، جوان و سپیده نمایش داده می شود.

سرتیپی همچنین درمورد اکران این فیلم در شهرستان ها نیز گفت: اکران فیلم <<گذشته>> از یکشنبه آینده در شهرستان ها آغاز می شود.

وی همچنین یادآور شد: اکران این فیلم در سه سینما در تهران به صورت دیجیتال خواهد بود.

گفتنی است، فیلم سینمایی <<گذشته>>، آخرین ساخته اصغر فرهادی، در جشنواره فیلم کن نخل طلا را برای بهترین بازیگری کسب کرده و قرار است هم زمان با اکران جهانی، در سینماهای ایران به نمایش درآید.

------------

منبع: برنا


ساره بیات پس از "جدایی نادر از سیمین"، تنها در پروژه پیامبر اعظم (ص) مجید مجیدی، حضور داشته است. او به همراه اکبر عبدی و فرهاد اصلانی، به کمدی تازه فریدون جیرانی پیوسته ا ند که پیش تولید آن در سکوت خبری، مدتی است آغاز شده است. از فریدون جیرانی، چندی پیش، فیلم من مادر هستم، اکران پر از حاشیه و جنجالی داشت.


بنا بر اطلاعات منتشرشده ازسوی رویترز، <<پرده بسته>> یک اثر داستانی و تجربی پس از مستند <<این یک فیلم نیست>> از پناهی محسوب می شود و بیشتر روایت فیلم در ویلایی در کنار دریا رقم می خورد.

فیلم جدید جعفر پناهی با عنوان <<پرده بسته>> شامگاه سه شنبه در بخش رقابتی جشنواره برلین نمایش یافت.

فیلم <<پرده بسته>> که در میان 19 فیلم نامزد خرس طلای برلین حضور دارد، با بازی <<کامبوزیا پرتوی>> و <<مریم مقدم>> روز گذشته برای اولین بار به روی پرده رفت.

کامبوزیا پرتوی، فیلمنامه نویس و کارگردان ایرانی، سازنده آثاری چون <<گلنار>> و <<گربه آوازه خوان>>، سال 83 نیز با فیلم <<کافه ترانزیت>> از جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر زن (با بازی همسرش) را گرفت. این فیلم که تدوین آن توسط پناهی انجام شده بود، همچنین سال 2007 نماینده ایران در رقابت اسکار بود. حال پس از چند سال پرتوی در فیلم پناهی علاوه بر بازی، دستیاری کارگردان را برعهده داشته است.

پرتوی همچنین نگارش فیلمنامه هایی چون <<من ترانه 15 سال دارم>>، <<دیشب باباتو دیدم آیدا>>، <<شب>> و <<هر شب تنهایی>> را در کارنامه دارد.

بنا بر اطلاعات منتشرشده ازسوی رویترز، <<پرده بسته>> یک اثر داستانی و تجربی پس از مستند <<این یک فیلم نیست>> از پناهی محسوب می شود و بیشتر روایت فیلم در ویلایی در کنار دریا رقم می خورد.

فیلم ماجرای یک مرد نویسنده (کامبوزیا پرتوی) است که با خروج از شهر، به ویلایش در شمال پناه می برد و پس از ورود به ویلا، پرده ها را می کشد و ارتباط خود را با دنیای بیرون قطع می کند. در حالی که به دنبال آن یک مرد و زن جوان که در حال فرار از دست پلیس هستند، ناگهان وارد خانه می شوند.

نویسنده در ادامه فیلم همواره در جدال میان واقعیت و تخیل است. لایه های واقعیت در فیلم با ورود خود پناهی به فیلم قوت می گیرد و در صحنه هایی چند پوستر از فیلم های ساخته شده توسط وی از جلوی دوربین عبور می کند. در صحنه ای از فیلم نیز پناهی به کنار دریا می رود و اینگونه به نظر می آید که قصد خود کشی دارد.

نمایش این فیلم در رسانه های غربی نیز بازتاب هایی داشته که در آن ها، به جنبه ها و تفسیرهایی ی اشاره و توجه شده است.


سالی که گذشت سال پرباری برای فیلمسازان مؤلف و غیرانگلیسی زبان بود، فیلم هایی مثل جدایی نادر از سیمین، اسرار لیسبون، عمو بونمی که می تواند زندگی های گذشته را به یاد بیاورد، لو آور و روزی روزگاری در آناتولی در میان فهرست های 10 فیلم برتر سال 2011 جایی برای خود بازکردند و فیلم هنرمند محصول فرانسه یکی از بخت های اصلی اسکار بهترین فیلم امسال است.

آنچه در ادامه می خوانید معرفی برخی از مهم ترین آثار فیلمسازان مؤلف و غیرانگلیسی زبان است که سال 2012 روی پرده می روند. فقط باید به یک نکته اشاره شود که فیلم های جدید وونگ کار وای (اساتید بزرگ) و ژاک اودیار (زنگار و استخوان) به دلیل امکان قوی اکران گسترده پیشتر در دیگر بخش های نگاهی به فیلم های سال 2012 معرفی شده اند.

آدمکش

داستان فیلم جدید هو هسیائو-هسین در چین قرن هجدهم می گذرد و ماجرای زن آدمکشی است که می خواهد از این کار دست بکشد اما با خشم رئیس اش روبرو می شود. هسیائو-هسین سال ها بود که می خواست این داستان را فیلم کند، اما نشد. اکنون به نظر می رسد این پروژه امسال واقعاً به ثمر برسد.

شو کویی و چانگ چن قرارداد بازی در فیلم را بسته اند و فیلمنامه را خود هسیائو-هسین براساس یک داستان کوتاه نوشته پی ژینگ نوشته است، البته داستان فانتزی این نویسنده در قرن نهم می گذرد.

آخرین فیلم به نمایش درآمده از هسیائو-هسین پرواز بادکنک قرمز با بازی ژولیت بینوش بود که سال 2007 اکران شد. این کارگردان با فیلم های سه بار، مامبو هزاره، گل های شانگهای و بدرود جنوب، بدرود نامزد نخل طلای کن بوده و با در دستان استاد خیمه شب بازی برنده جایزه هیئت داوران کن شده است. هنوز زمان اکران این فیلم مشخص نشده است.

خانه بزرگ

ماتئو گارونه با ساخت گومورا به شهرت رسید و امسال با فیلم خانه بزرگ به سینما برمی گردد. خط داستانی فیلم محرمانه بوده و فاش نشده، اما گفته می شود ماجرای فیلم هجویه ای طنزآمیز بر برنامه های واقع نمای تلویزیونی است.

گارونه سال 2008 با ساختن گومورا که نگاهی دقیق به زندگی مافیایی شهر ناپل می انداخت برنده جایزه بزرگ جشنواره کن شد، هرچند او پیش از گومورا نزدیک به 10 سال بود که در سینمای هنری ایتالیا فیلمسازی می کرد.

گارونه فیلمنامه خانه بزرگ را به همراه اوگو چیتی و ماسیمو گاو نوشته که قبلا هم در نوشتن گومورا با او همکاری کرده اند. یکی از نقش های اصلی فیلم را کلادیا جرینی بازی می کند که در مصائب مسیح مل گیبسن بازی کرده بود. گفته می شود فیلم حال و هوای نمایش ترومن را دارد.

فیلم احتمالاً در جشنواره فیلم کن به نمایش درمی آید.

اسیرشده

ایزابل هوپر در اسیرشدهداستان ترز بورگون، فعال فرانسوی در امور بشردوستانه که در فلیپین به اسارت یک گروه افراطی درمی آید، فیلم جدید بریلیانته مندوزا است که با سرویس و کیناتای در کن به شهرت رسید.

مندوزا شاید مهم ترین نام حال حاضر سینمای فیلیپین باشد، این کارگردان از سال 2005 تاکنون 9 فیلم ساخته است. دو فیلم آخر او لولا و کیناتای بودند که دومی در میان جنجال های بسیار جایزه بهترین کارگردانی کن را از سوی هیئت داوران به ریاست ایزابل هوپر بازیگر مطرح فرانسوی دریافت کرد.

هوپر حالا در فیلم جدید مندوزا نقش اصلی را بازی می کند و این مسئله به محبوبیت مندوزا کمک خواهد کرد و شاید خاطره جنون و گستاخی جاری در فیلم های اول او را محو کند. فیلم قرار است در جشنواره فیلم برلین به نمایش دربیاید.

پایان

داستان فیلم جدید عباس کیارستمی در ژاپن می گذرد و ماجرای دوستی یک دانش آموز با استاد دانشگاه اش است. بسیاری به فعالیت کیارستمی در خارج از ایران مظنون بودند و حس می کردند او دیگر نتواند فیلمی درخور بسازد، اما کپی برابر اصل خلاف این را نشان داد.

کپی برابر اصل در جشنواره کن سال 2010 به نمایش درآمد و با واکنش مثبت منتقدان همراه شد و به یکی از نام های ثابت فهرست 10 فیلم برتر سال منتقدان تبدیل شد. پایان در توکیو و یوکوهاما فیلمبرداری شده و جز این اطلاعاتی درمورد فیلم در دسترس نیست. فیلم در جشنواره کن به نمایش درمی آید.

گبو و سایه

فیلم جدید مانوئل دی اولیویرا در آستانه 104 سالگی براساس نمایشنامه ای از رائول براندائو ساخته شده و داستان پدری فقیر در قرن نوزدهم است که برای دفاع از پسر فراری از چنگ قانون اش، جان خود را به خطر می اندازد.

شاید دی اولیویرا تنها فیلمساز صدوچند ساله سینما باشد که همچنان کار می کند، او از دوران سینمای صامت تا کنون در سینما فعالیت داشته و ویژگی اصلی آثارش قاب های درخشان آن هاست. او در فیلم جدیدش سراغ دو تن از بازیگران سالخورده و کهنه کار سینما رفته است؛ کلودیا کاردیناله (بازیگر هشت و نیم فدریکو فللینی) و ژان مورو (بازیگر ژول و ژیم فرانسوا تروفو).

فیلم آخر او مورد عجیب آنجلیکا بود که با آن وارد وادی سوررئالیسم شده بود بسیاری را متوجه تصاویر خود کرد، اما به نظر می رسد فیلم جدید داستانی زمینی تر دارد. فیلمبرداری فیلم تمام شده و احتمالاً در جشنواره فیلم کن به نمایش درمی آید.

موتورهای مقدس

ماجرای فیلم در آینده ای نزدیک رخ می دهد، مردی بین چند دنیای موازی در سفر است و در هرکدام یک هویت دارد؛ هیولا، قاتل، مدیرعامل و پدر خوب خانواده.

لئو کاراکس بسیار کم کار است اما بدون شک یکی از مهم ترین فیلمسازان حال حاضر فرانسه است. آخرین کار او ساختن یکی از اپیزودهای فیلم توکیو در کنار میشل گوندری و بونگ جون-هو بود. او از سال 1999 و ساختن فیلم جنجالی پولا ایکس فیلم بلند دیگری نساخته است. حتی پولا ایکس هم با فاصله هشت ساله از فیلم محبوب منتقدان او یعنی عشاق روی پل ساخته شده بود.

موتورهای مقدس فیلمی بسیار جاه طلبانه است و بازیگران رنگارنگی هم دارد از دنی لاوان همکار همیشگی کاراکس بگیر تا ادیت اسکوب که در فیلم کلاسیک چشمان بدون چهره ژرژ فرانژوا بازی کرده بود و ایوا مندز، بازیگر فیلم های سریع و خشمگین. احتمال حضور فیلم در جشنواره فیلم کن پایین است اما کاراکس در این جشنواره بسیار محبوب است!

شام آخر

شام آخرنام لو چوآن برای مخاطبان ایرانی چندان آشنا نیست، اما این کارگردان چینی با فیلم تلخ شهر زندگی و مرگ توجه بسیار از منتقدان را به خود جلب کرده است. فیلمی با قاب بندی های استادانه که ماجرای نبرد نانجینگ را روایت می کرد.

شام آخر ماجرای بزمی افسانه ای در دروازه هونگ در 206 سال قبل از میلاد مسیح است و داستان دو فرمانده در حال جنگ است که در جشنی سنتی با هم دیدار می کنند اما یکی از آن ها قصد جان دیگری را دارد.

چوآن یکی از استعدادهای جوان سینمای چین است و بسیار هم محبوب است. او با اینکه در فیلم جدیدش به دنیای افسانه ها سفر کرده، اما رویکردی کاملا واقع گرایانه به موضوع خود دارد و همین بسیاری را منتظر فیلم ساخته که انتظار می رود تعداد صحنه های اکشن آن حداقلی باشد و بیشتر حال و هوای آثار ماساکی کوبایاشی را داشته باشد.

فیلم احتمالاً در جشنواره ونیز یا سن سباستین به نمایش دربیاید، چوآن سال 2009 با شهر زندگی و مرگ برنده جایزه اصلی سن سباستین شد.

به هر حال لارنس هستم

فیلم ماجرای لارنس و نامزدش فرد است. لارنس در تولد 30 سالگی تصیم مهم خود را برای فرد فاش می کند، آیا این دو می توانند همچنان یکدیگر را دوست داشته باشند؟

زاویه دولان تنها 22 سال دارد اما با اولین فیلم اش من مادر خود را کشتم در سن 19 سالگی در جشنواره فیلم کن حضور داشت و بسیاری را به سینمای خود علاقه مند کرد. فیلم دوم او نبض نام داشت که باز هم در کن به نمایش درآمد و بسیار مورد تحسین قرار گرفت.

در فیلم جدید او ناتالی بی و سوزان کولمن بازی می کنند و نسبت به دو فیلم قبلی دولان حال و هوایی نه تر است. فیلم احتمالاً در جشنواره فیلم کن به نمایش درخواهد آمد

عشق

میشائیل هانکهمیشائل هانکه بی شک یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای معاصر است. آثاری چون بازی های مفرح، ویدئوی بنی، معلم پیانو، پنهان و روبان سفید همچون جواهر در کارنامه او می درخشند. هانکه فیلمسازی است که نگاه سرد و نافذش به زندگی انسان معاصر شهره خاص و عام است.

این کارگردان در فیلم جدیدش عشق داستان آن (امانوئل ریوا) را روایت می کند، پیرزنی که پس از حمله قلبی فلج می شود و این مسئله شوهر او ژرژ (ژان-لویی ترینتینان) و دخترش (ایزابل هوپر) را سخت تحت تاثیر قرار می دهد.

فیلم ابتدا این دو نام داشت اما پس از اینکه هانکه فیلم دور از او ساخته سارا پلی با داستان مشابه را دید، همه چیز را تغییر داد. عشق فیلم مهمی در کارنامه هانکه است چراکه نشانی از موضوعات موردعلاقه او چون خشونت، رسانه، فیلم/ویدیو در آن دیده نمی شود و کاملا رنگ و بویی احساسی دارد.

فیلم حتماً در جشنواره فیلم کن به نمایش درمی آید، در 15 سال گذشته به جز بازسازی بازی های مفرح تمام فیلم های این کارگردان در کن به نمایش درآمده اند.

بهشت / در سلول

اولریخ سیدل یکی از فیلمسازان غریب سینمای آلمان است که در سینمای مستند و داستانی ید طولایی دارد و مستندهایش با موضوع دنیای مُد، مهاجرت و زندگی سالمندان بسیار مشهور هستند. او در سینمای داستانی با روزهای سگی به شهرت رسید که زندگی چند شخصیت را در روزهای گرم تابستان آلمان روایت می کرد. او با ساختن شاهکارش یعنی صادرات / واردات در سال 2007 که نگاهی عمیق بر تنهایی انسان معاصر می انداخت خودش را در سینمای داستانی تثبیت کرد.

فیلم بهشت / در سلول داستان سه زن است که هر کدام زندگی و دغدغه ای متفاوت از دیگری دارد و قرار است مطالعه ای باشد در باب اهالی اتریش و خانه/سلول های آن ها و مطمئنا فیلم سرخوشانه و شاد نیست. هنوز عنوان بخش سوم مشخص نیست، اما دو بخش دیگر بهشت و در سلول عناوینی بسیار کنجکاوکننده هستند. احتمالاً فیلم در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش دربیاید.

Post Tenebras Lux

فیلم جدید کارلوس ریگاداس را به یک نقاشی اکسپرسیونیستی تشبیه کرده اند. فیلم داستانی شبه زندگینامه ای دارد و درمورد احساسات، خاطرات، رویاها، آرزوها و ترس های کارگردان آن است.

کارلوس ریگاداس با نماهای خیره کننده اش شهرت دارد و مارک تجاری او خط داستانی بسیار کمرنگ و بررسی زندگی آدم های گوشه گیر و عجیب وغریب است. او با ساختن نبرد در بهشت در جشنواره فیلم کن به شهرت رسید و آخرین فیلمش نور خاموش نام داشت که برنده جایزه هیئت داوران کن شد و مارتین اسکورسیزی از آن بسیار تعریف کرده است.

احتمال حضور فیلم در جشنواره ونیز بیشتر از حضور آن در جشنواره فیلم کن است.

چیزی در هوا

فیلم فضای انقلابی اوایل دهه 1970 را دارد و ماجرای دانش آموزی است که شیفته هنر است اما درگیر خشونت چپ گراها می شود. چیزی در هوا فیلم جدید الیویر آسایاس پس از کارلوس و ساعات تابستان است.

فیلم همزمان با ناآرامی ها حال حاضر در سراسر دنیا ساخته شده و فیلمبرداری آن در فرانسه، ایتالیا و بریتانیا صورت گرفته است. به گفته سازندگان فیلم درمورد حال و هوای انقلابی دهه 1970 در سراسر دنیا است.

آسایاس در جشنوراه فیلم کن بسیار محبوب است و سال گذشته هم که در جشنواره داور بوده پس عجیب نیست که فیلم در کن به نمایش دربیاید.

هنوز چیزی ندیده اید

فیلم جدید آلن رنه داستان چند بازیگر است که برای خواندن وصیت نامه یک نمایشنامه نویس تازه فوت شده در خانه او دور هم جمع می شوند.

آلن رنه کارگردان افسانه ای هیروشیما عشق من و سال گذشته در مارین باد است که سال 2009 با فیلم تجربی علف وحشی نشان داد در هشتاد و چند سالگی هم می تواند مخاطبان را شگفت زده کند و هنوز ترفندهای بسیاری برای غافلگیر کردن مخاطب دارد.

به نظر می رسد فیلم از نمایشنامه سال 1940 اوریدایس نوشته ژان آنوئیل الهام گرفته شده باشد که در آن یک بازیگر زن با افراد گروه بازیگری خود حکایت هایی دارد و پس از مرگ دوباره زنده می شود و بعد دوباره می میرد! یک داستان کاملاً مفرح.

جدای از این تعدادی از بازیگران مطرح در هنوز چیزی ندیده اید بازی می کنند؛ آندره دوسولیه، سابی آزما، پی یر آردیتی، میشل پیکولی، کلود ریش و البته متیو آمالریک (بازیگر اتاقک غواصی و پروانه). شاید فیلم در آخرین دقایق به جشنواره فیلم برلین برود

منبع: خبرآنلاین


یلم فارسی بودن ابدا جرم نیست. می شود فیلم فارسی خوب ساخت و با دیدنش خیلی هم کیف کرد؛ اما فیلمی که منطق اش منطقِ فیلم فارسی باشد ولی قصدش نقد اجتماعی، معجونی می شود از مانیفست های اجتماعی-ی و سکانس های یادآور فیلم فارسی ها که اصلا ربطی به هم ندارند و حال مخاطب را بد می کند.

حالا حکایت <<انتهای خیابان هشتم>> همین است. فیلم قرار است معضلات اجتماعی را بیان و آن را نقد کند اما این اتفاق در بستر داستانی کاملا کلیشه ای رخ می دهد، علاوه بر این که این قدر شخصیت پردازی ها ناقص است که توجیه کردن شان به واقع کار سختی است.

نیلوفر(ترانه علیدوستی) برای تأمین دیه ی برادری که در دعوایی یک نفر را کشته و البته ما نمی دانیم چرا(خیلی هم مهم نیست چون کارگردان دوست داشته قصه اش را بعد از قتل تعریف کند) حاضر است به هر کاری دست بزند. بهرام(صابر ابر) نامزد نیلوفر است که پا به پای او می خواهد دیه را فراهم کند و به از هر طریقی که به ذهن اش می رسیده، چند میلیونی فراهم کرده است برای بقیه اش هم نزد فردی خَیِّر می رود.

همه چیز بر وفق مراد است تا آن پولی که قرار است از سمت فرد خَیِّر برسد به خاطر پدری که احتمالا مشکلات ی دارد نمی رسد. حالا این ی بودن پدر چیست؟ از کجا می آید؟ ما نمی دانیم. چیزی که ما می بینیم این است که پدر مریض است(چه مریضی ای باز هم ما نمی دانیم؛ اصلا به ما چه ربطی دارد؟!

همین که آقای امینی می داند بس است دیگر) و وقتی رومه ی ی می بیند سر ذوق می آید و حاضر می شود دارویش را بخورد. حالا نیلوفر که قبلا از رئیس پمپ بنزین پیشنهادی داشته و ردش کرده تنها راه را تسلیم شدن در برابر خواسته ی او می داند!

از آن طرف یک شخصیت بی خودی که حامد بهداد عهده دار ایفایش هست، هم حضور دارد. به نظر نمی آید حضور این شخصیت حتی برای حفظ کردن توازن صحنه باشد. هست که در سالن سینما "سوت" تحویل بگیرد و بار فیلم فارسی بودن فیلم را به دوش بکشد. تقصیر حامد بهداد نیست که همه جا یک مدل بازی می کند.

وقتی یک نفر دهانش را شُل کند و حرف بزند، بی تعادل راه برود، خیلی سریع عصبی شود و واکنش های هیستریک نشان بدهد و به واسطه ی همین حرکات ملت قند توی دل شان آب شود و هی قربان صدقه بروند چه دلیلی دارد که کارگردان چیز دیگری از بازیگر بخواهد و بازیگر بازی بهتری ارائه دهد؟

وقتی یک بازیگر هرکاری بکند مخاطب می پسندد اصلا دیگر حتی کارگردان ومی نمی بیند نقشی را که آن بازیگر ایفا می کند شخصیت پردازی کند. برای همین است که موسی (حامد بهداد) شخصیتی سردرگم و کاملا بی شناسنامه و حتی بی شباهت به تیپ دارد که ما هیچ چیز از او نمی دانیم.

اول می خواهد ماشینی را از عصبانیت آتش بزند، بعد می خواهد بچه اش را حتی ثانیه ای پیش زنی که با او در ارتباط است نگذارد، بعد برای خریدن یک اسب مسابقه بچه اش را به همان زن می فروشد! زن خودش را طلاق نمی دهد و می خواهد زجر کشش کند؛ مسابقه ی بوکس می دهد و با هر مشتی که می خورد موسیقی فیلم غم انگیزتر می شود و ایستادن اش شُل تر، این موسی کیست؟ چرا می خواهد زنش را آزار دهد و با زنی دیگر در رابطه است؟

چرا برای کمک به نامزد دوستش بچه اش را می فروشد؟! البته جواب هیچ کدام از این سوال ها هم به ما ارتباطی ندارد، لابد امینی می داند؛ همین بس است دیگر. مخاطب که نباید در کارهایی که به او مربوط نیست دخالت کند!

بازی صابر ابر بر خلاف آثار پیشین اش تحسین برانگیز نیست و برای او یک بازی متوسط به حساب می آید که البته سرچشمه اش ضعف در شخصیت پردازی است.

در این میان ترانه علیدوستی چندین پله از بقیه بالاتر است، به خوبی از پس نقش اش برآمده و تمام تلاشش را به کار گرفته تا با حالات مختلف مثل سکوت، فریاد، بغض، خنده و حتی مدل راه رفتن و غذا خوردن حسش را منتقل کند.

سکانس دعوایش با متصدی پذیرش بیمارستان و صحنه ای که کتانی برادرش را محکم در آغوش کشیده از درخشان ترین لحظات بازی او و <<انتهای خیابان هشتم>> است.

البته با وجود تلاش علیدوستی گاهی بی منطق بودن قصه این قدر عیان است که اون نمی تواند فارغ از قصه کاری از پیش ببرد.

حامد بهداد مثل همیشه صحنه های حسی را به بهترین نحو ممکن بازی می کند. صحنه خداحافظی از دخترش یا نحوه ی بدرقه کردن دوستش که برای فراهم کردن پول قرار است پای قمار بنشیند و تا صبح پوکر بازی کند، دوست داشتنی و دلنشین درآمده.

اما مسئله این جاست که اصلا حضور این آدم در قصه منطقی ندارد و نویسنده و کارگردان برای بودنش توضیحی نمی دهند و ما از موسی هیچ هویت مشخصی در اختیار نداریم.

در پایان فیلم که هرکس دارد برای فراهم کردن پول دیه گوشه ای از تهران تباه می شود (که بیان گر همان معضلات اجتماعی است) بهرام می فهمد نیلوفر تصمیم گرفته خودفروشی کند.

به پمپ بنزین نزد دوستی که این کار را برای نامزدش ترتیب داده می رود(که ما از آن دوست هم چیزی نمی دانیم) در همین هنگام ماشین عروسی با آهنگی شاد وارد پمپ بنزین می شود؛ ضربه ی اصلی <<انتهای خیابان هشتم>> همین جاست.

در فضایی غمگین که همه تسلیم شرایط شده اند، مخاطب باید تحت تأثیر التهابات اجتماعی و اضمحلال آدم ها ناراحت و منتظر واکنش بهرام در برابر کار نیلوفر باشد، اما حتی در این لحظه هم امینی نمی تواند تمامی مخاطبانش را با خود همراه کند؛ برخی با شنیدن صدای آهنگ شروع می کنند به دست زدن!

قبول دارم سطح فرهنگ مخاطبان یک فیلم در بروز این اتفاق مؤثر است، اما اگر امینی با روایتی منطقی و با شخصیت پردازی درست پیش می رفت می توانست مخاطب را به همذات پنداری وا دارد. حداقل در این حد که در تراژیک ترین سکانس فیلمش کسی به سبک مجالس عروسی دست نزد. وقتی دست زدن حاضرین در سالن سینما تمام می شود که بهرام مستأصل و شکست خورده فریاد می کشد و در حالی که همه جا پر از بنزین است در فندک را باز می کند.

خوشبختانه که انتهای فیلم سانسور شده است و با همین پایان باز خاتمه می یابد چرا که آن صحنه ی آتش سوزی که امینی برای پایان فیلمش در نظر گرفته بود کار را بیشتر خراب می کرد(این پایان در برنامه ی هفت نشان داده است) با این پایانبندی جدید حداقل می شود امید داشت نیلوفر در آخرین لحظه گوشی موبایلش را روشن می کند به نامزدش زنگ می زند و حاضر نمی شود برای حل مشکلات خودفروشی کند.

دست مسئولین سانسور (اصلاح) کردن فیلم ها درد نکند که فیلم امینی را از مرگ کامل نجات دادند.

<<انتهای خیابان هشتم>> مثل بسیاری از فیلم ها از نبود کارگردانیِ خوب و نداشتن رابطه ی علت و معلولی آسیب می بیند. وگرنه کاری با این کَست و با داستانی امتحان پس داده که مخاطب خودش را دارد می توانست خیلی بهتر از این باشد، اما حالا فیلمی است که تنها نقطه ی قوتش بازی حسی بازیگران و داستانی است که هرچند تأثیرگذار اما بیش از حد کلیشه ایست، آن هم با رعایت تک تک المان های فیلم فارسی .

مرسده مقیمی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طرفداران لارا کرافت و توم ریدر تک شبکه deltahoghoghi Internationalworld اخبار اهواز کوروش کیانپارس زیتون شهرک نفت دانلود سریال های کره ای | Kmovie kalanshahrs azadshop clevers backlinkstrike